تاريخ : دوشنبه چهارم بهمن ۱۳۸۹
گاهی گمان نمی کنی ولی می شود . گاهی نمی شود نمی شود که نمی شود. گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود. گاهی گدای گدای گدایی. گاهی تمام شهر گدای تو می شوند
ارسال توسط فاطمه واثقی
تاريخ : دوشنبه چهارم بهمن ۱۳۸۹
ارسال توسط فاطمه واثقی
تاريخ : دوشنبه چهارم بهمن ۱۳۸۹
من دلم می خواهد سالها بعد اگر باز روزی من و تو یکدگر را دیدیم / هدف مشترکی رنگ و معنا بدهد به گزارشهامان / و نگوییم که در ان ایام چه بدیها دیدیم و چه ها بشنیدیم/ عیب از چشم من است که بدی میبیند/ عیب از گوش من است گر بدی میشنود/ من اگر چشمم را رو به زیباییها ان همه نیکویی بگشایم یکجا/ صبر بر سختی و رنج بر من اسان باشد!!!!!!!!!!!!!
ارسال توسط فاطمه واثقی
آخرین مطالب
